فقر و آب دو روی سکه
ارتباط بین آب و فقر همانند حرکت در خیابانی دو طرفه است. از یک طرف دسترسی راحت و کافی به آب سالم امری کلیدی برای کاهش فقر است و از طرف دیگر فقر به خودی خود می تواند عامل آلودگی و کاربرد ناپایدار منابع آبی شود. طبق گزارش های سازمان های جهانی، 670 میلیون نفر در سراسر جهان به آب سالم دسترسی ندارند که معادل یک نهم جمعیت جهان است. این در حالی است که میزان آب مصرفی برای شستشو در بعضی از مناطق دنیا ده برابر آب آشامیدنی موردنیاز در مناطق فقیر دنیاست. میلیون ها کودک به خاطر عدم دسترسی به آب سالم دچار مشکلات سوء تغذیه و عدم رشد هستند که میتواند در دراز مدت صدمه ای جدی بر سلامتی، تحصیل و وضعیت اقتصادی آنها وارد نماید. بر اساس آمارها حدود نیمی از سوء تغذیه به خاطر نبود آب سالم و بهداشت است. از کشاورزان محلی گرفته تا شرکت های بزرگ چندملیتی در زمینه کشاورزی، تولیدی و خدماتی همه و همه به نوعی به آب وابسته اند. آب برای رشد و فراوری مواد خام جهت تولید پوشاک و خوراک حیاتی است. اقتصاد جوامع روستایی نسبت به شهری با منابع آبی گره خورده است لذا بی آبی در این مناطق و عدم کشت و زرع و دامپروری موجب فقر روستایی می شود. فقر روستایی نیز به واسطه فشار بر منابع محیطی و بهرهبرداری غیراصولی و ناپایدار از منابع، موجب تشدید تخریب محیط زیست میشود و بحرانهای زیستمحیطی نیز به واسطه تحلیل و از بین بردن منابع مورد استفاده روستاییان، بر شدت فقر آنان میافزاید. از سویی دیگر بحران آب باعث مهاجرت هزاران نفر به مناطق شهری خواهد شد و در نتیجه میزان حاشیهنشینی به شدت افزایش خواهد یافت که خود منجر به بروز مشکلات عدیده دیگری است. در مناطقی همچون خاورمیانه و شمال آفریقا با مشخصاتی مانند رشد سریع جمعیت، بیثباتی منطقهای و تغییرات اقلیمی آب همیشه منشأ چالشهای بزرگ بوده است و این چالش درحالحاضر از همیشه بزرگتر و ویرانگرتر است. در این مناطق میزان استخراج بیرویه آبهای زیرزمینی بسیار بالاست به طوری که در بعضی از آنها این مصرف از نصف ذخایر زیرزمینی آب فراتر رفته است. با افزایش خشکسالی و بیابان زایی طی سال های اخیر، به نظر میرسد که چنین بحرانی طی سال های آتی شدیدتر شود. پیش بینی شده است که در سال 2050 از هر چهارنفر، زندگی یک نفر تحت تاثیر این بحران قرار خواهد گرفت. بنابراین اگر قصد داریم تا با چنین بحرانی مقابله کنیم می بایست اکوسیستم های آبی از جمله جنگلها، کوه ها، دریاچه ها و رودخانه ها را حفظ نماییم و این امر وقتی حاصل میشود که مطمئن شویم آبی که در حال حاضر چه برای مصارف کشاورزی، صنعتی و خانگی مورد استفاده قرار می دهیم را بتوانیم بازیابی نماییم به طوری که برای نسل های بعدی نیز مورد استفاده قرار بگیرد. از آنجایی که سهم مصرف کشاورزی و خانگی از آب های زیرزمینی درصدی قابل توجه برآورد میشود بنابراین با مدیریت صحیح اختصاص منابع آبی در زمینه کشاورزی و آموزش اصول مصرف می توان سهمی عمده در گذر از این بحران داشت. بنابراین با دانستن اهمیت آب در میزان فقر یک منطقه می بایست شرایطی حاصل شود که در آن دولت ها، جامعه مدنی، بخش خصوصی و بالاتر از همه جوامع محلی دست به دست هم دهند تا با مدیریت صحیح آب نقش فقر را هر چه کمرنگ تر نمایند.